سبک زندگي احمقانه ما

ساخت وبلاگ

سلامت و سبک زندگي/1


يکي از شب هاي قدر با بچه هاي محل به مجلس استاد محمد اکرمي رفته بوديم. يکي از بچه ها رفيقش را هم آورده بود؛ کنار من که نشسته بود دهانش بوي سيگار مي داد.


با خودم فکر کردم خدا کند حاج آقا اکرمي جمله اي هم در مذمّت استعمال دخانيات بگويد.


همان اول بسم الله معلّم ما حديثي از امام علي(عليه السلام) نقل کرد که «زبان عاقل در پشت قلب اوست و قلب احمق در پشت زبانش قرار دارد» و سپس اينگونه شروع کرد به شرح حديث:


«آدم احمق اول حرف مي زند سپس فکر مي کند چه گفته!
آدم احمق اول سيگار مي کشد بعد فکر مي کند چطور ترک کند!
آدم احمق...»


متأسفانه اين حکايت حماقت هاي روزمرّه ماست:


بي محابا به بهانه راحتي و صرفه جويي در وقت، در هر مجلسي از ظروف و سفره هاي يک بار مصرف استفاده مي کنيم و حتي براي يک جرعه آب خوردن هم احساس نياز به ليوان يک بار مصرف مي کنيم بعد فکر مي کنيم راستي مجاورت اين پلاستيک ها با مواد غذايي، عوارضي براي سلامتي ما ايجاد نمي کند؟ پسماند اين ها بحران زيست محيطي براي ما درست نمي کند؟


و يا اينکه بي حساب و کتاب از کيسه هاي پلاستيکي استفاده مي کنيم بعد فکر مي کنيم کمپين راه بياندازيم براي جايگزيني آن با همان پاکت هاي کاغذي و مقوايي قديم!


مايکروويو را جزو لوازم اساسي منزل و آشپزخانه قرار مي دهيم بعد که حسابي به استفاده از آن عادت کرديم فکر مي کنيم راستي امواج آن براي سلامتي ضرر ندارد؟ چگونه بايد استفاده کنيم که امواج آن براي سلامت مواد غذايي و سلامت خودمان ضرر نرساند؟


تکنولوژي تلفن همراه و پس از آن نسل اندرويد را به سرعت هر چه تمام وارد مي کنيم و تبليغ مي کنيم تا اينکه جزو ملحقات ضروري همه مردم از کودک و پير و جوان و ... شود آن وقت فکر مي کنيم بايد فرهنگ استفاده از آن ها را به مردم آموزش دهيم و يادمان مي افتد بپرسيم آيا امواج اين گوشي ها، امواج آنتن هاي BTS، اين امواج Wi-Fi و ... براي سلامتي ضرر ندارد؟ دوز مواجهه تا چه حدّي قابل قبول است؟


غذاهاي صنعتي و فست فودها را رواج مي دهيم بعد فکر مي کنيم حالا چطور مردم را به سمت مصرف محصولات طبيعي و ارگانيک سوق بدهيم؟!


به تبليغ تکنولوژي تراريخته(دستکاري ژنتيکي محصولات کشاورزي) مي پردازيم و آن را عادي جلوه مي دهيم سپس يهويي به فکر بررسي عوارض آن مي افتيم و شروع مي کنيم به هشدار کارشناسي دادن و بررسي تحقيقات انجام شده در ساير کشورها و در نهايت جنبش مقابله با اين محصولات را برپا مي کنيم!


بي محابا مجوز ساخت و ساز و انبوه سازي مي دهيم سپس بحث کارشناسي راه مي اندازيم که آپارتمان نشيني چه آسيب هايي دارد؟ آيا واقعاً گسترش آن- به خصوص در شهرهاي کم جمعيت- ضرورت داشت؟ آيا سرانه فضاي سبز و فضاي بازي کودکان براي ساکنان آن رعايت مي شود؟ بهتر نبود در خصوص نماي ساختمان ها يک وحدت رويه اي إعمال مي کرديم تا شاهد اين همه آلودگي بصري و بي ريختي در شهر نمي شديم؟


کارخانه مي سازيم بعد فکر مي کنيم راستي نبايد جهت وزش باد را در نظر مي گرفتيم تا جهت آلودگي به سمت شهر نباشد؟ نبايد از ابتدا کارخانه داران را ملزم به نصب فيلتر در دهانه دودکش هايشان مي کرديم؟


خودروسازان را رها مي کنيم هر تعداد و هر طور که مي خواهند خودرو توليد کنند بعد فکر مي کنيم راستي بهتر نيست آن ها را ملزم به نصب کنيسر براي کنترل آلودگي ناشي از بخارات بنزين کنيم؟ آيا نبايد آن ها را از ابتدا ملزم به نصب ترمز ABS و Air Bag مي کرديم؟


مجوز مي دهيم مثل قارچ در هر کوي و برزني باشگاه بدنسازي برپا کنند آن هم به صورت صد در صد تقليدي و با نسخه اصل وارداتي، آن وقت فکر مي کنيم با آسيب هاي بي شمار فرهنگي و سلامتي آن چه کنيم؟!


آيا بهتر نبود همان زورخانه هاي قديم را با فرهنگ خودي و بدون نياز به هزار جور کوفت و زهر مار پُف دهده عضلات به روز مي کرديم و رواج مي داديم و فرهنگ پهلواني را به پاي فرهنگ عَفِن بدن نمايي افراطي قرباني نمي کرديم؟ فرهنگي که فربهي بدن را در خدمت إعمال شهوات نفساني مي خواهد نه وسيله اي براي سلامت نفس و تحقّق آرمان هاي متعالي!


بگذريم ... اگر منتظر ظهور هستيم، بايد دست از حماقت هايمان برداريم و به سمت منجي حرکت کنيم.


پي نوشت:
*- نهج البلاغه، حکمت40 : «لسان العاقل وراء قلبه و قلب الاحمق وراء لسانه»

شادکامي واقعي عزاداران حس...
ما را در سایت شادکامي واقعي عزاداران حس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8salamat825 بازدید : 207 تاريخ : شنبه 1 آبان 1395 ساعت: 9:50